در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد

ساخت وبلاگ
سلام خداجونم سرما خوردم ترموستات بدنم از کار افتاده حالم خوب نیست دیشب تب نداشتم ولی از گرما داشتم می پختم. اومدم تو هال خوابیدم. پتو می کشیدم روم، گرمم می شد. برمی داشتمش، سردم می شد. رادیاتور هم خاموش بود... تا ۵ صبح خوابم نبرد، نشستم خوردگی خوندم:/ ... اصلا خوب نیستم. خوابم نمیاد... ولی سرم درد میاد ... خدایا رحمی به من بنما کلی کار دارم باید انجام بدم. کمکم کن خداجونم. ممنون یا علیبرچسب‌ها: این پیگ آیرنه در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد...ادامه مطلب
ما را در سایت در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mojenooo بازدید : 162 تاريخ : سه شنبه 24 بهمن 1396 ساعت: 21:13

به نام خدا سلام امروز ساعت ۸ بیدار شدم. اما خیلی حالم بد بود. تا به خودم اومدم، لباس پوشیدم، یه ذره تو کاچی شیر ریختم و خوردم و رفتم دانشکده. اول کتابای امانتی انجماد رو پس دادم. بعدش هم رفتم آموزش و بعد از نیم ساعت تو صف وایسادن، به خانم حسینی گفتم که برام دیرگداز بردارند. ولی راستش دنگ و فنگ داشت اینم. یه فرم داد دستم پر کردم و دیدم ساعت ۱۲ هست. تا ساعت ۱ تو دانشکده بودم. بعدش رفتم اتاق دکتر رنجبر و برام امضا کردند فرم رو و من رفتم دوباره جلو در آموزش. با اون صفی که جلو آموزش بود، من فکر می کنم که ۱ ساعتی طول می کشید تا نوبت من بشه. منم ۱ و نیم کلاس داشتم. برگه ام رو دادم آرمیتا تا برسونه دست خانم حسینی و خودم رفتم سلفف و بعد ناهار رفتم سر کلاس آز فیزیک. استاد آز فیزیک ۱ ما خانم ابن الرسول واقعا خانم خوب و باشخصیتی هستند و بسیار عالی هستند. بعد از کلاس هم رفتم دکتر و دو تا دونه بهم قرص داد. از مشکلات روده ام هم گفتم و گفت که استرس و نگرانی هاتو کم کن. اومدم خوابگاه و بعد نماز؛ اونم چه نمازی... دوبار با غش غش خنده نمازم شکسته شد... ، با سحر رفتیم پیاده روی تا میدون انقلاب... چیزی نخریدیم... و همون جوری برگشتیم. البته سحر شیرینی بابت عمه شدن خرید. خیلی چسبید... دستش درد نکنه. ولی راستش من یه کوچولو قلبم ریخت... خیلی شد هزینه شیرینی در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد...ادامه مطلب
ما را در سایت در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mojenooo بازدید : 88 تاريخ : سه شنبه 24 بهمن 1396 ساعت: 21:13

به نام خدا  من و سحر دیدگاه های سیاسی متفاوتی با هم داریم. هر سری هم می شینیم و هر کدوم از دید خودمون یه قضیه ای رو نقد می کنیم.  نتیجه اش این می شه که دیدمون بازتر می شه.  قرار نیست من سحر رو قانع کنم یا این که سحر منو قانع کنه.  او تو دنیای خودش هست و من تو دنیای خودم.  ما فقط می تونیم نظر خودمون رو بیان کنیم و تو ذهنمون هر چیزی که درست تر بود، اون رو قبول کنیم.  من برای این که در مورد بعضی مسائل به یه فهم عمیقی برسم، بهای سنگینی دادم... بهایی به اندازه ۳ سال از عمر گرانبهام...  خوابگاه هم جای جالبی هست ...  دارم مکانیکی می خونم.  فلزات هم مثل ما آدما گاهی اوقات در اثر فشار سخت می شن  بعضی اوقات تغییر شکل می دن  گاهی اوقات مقاوم تر گاهی اوقات نرم تر  بعضا حتی دچار شکست مکانیکی می شن. بعضیاشون ترک برمی دارن و بعدا آسیب پذیر می شن...  شما درون خودتون تا چه حد عناصر آلیاژی دارید؟  کربن وجود شما چه قدر هست؟  تو چه دمایی آستنیته شدید؟  آستانه حد تحمل تغییر شکل و شکست شما چه قدره؟  برچسب‌ها: مکانیکی؛ در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد...ادامه مطلب
ما را در سایت در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mojenooo بازدید : 86 تاريخ : سه شنبه 3 بهمن 1396 ساعت: 17:31

به نام خدا  نمی دونم چرا این هنه از جنس مخالف بدم میاد ... حتی خوشم نمیاد برم وبلاگ این اجناس مخالف  به قول عمو سالار ...  متنفرم از هر چی سیاست و سیاست مدار به جز چند نفر انگشت شمار  شما به جای سیاست، جنس مخالف بذارید.  حالا الآن نفرتم از پسرا خیلی کمتر شده؛ قبلا از شدت بد اومدن یهو می دیدی می زنمشون.  موندم بعضیا چه جوری می رن با یه پسر دوست می شن و بهش دل می بندن. حقیقتا که اکثر پسرا تا قبل از ۲۶ سالگی آمادگی ازدواج ندارند و به پسرای زیر این سن که میان جلو اصلا نگاه هم نکنید. حتما اون دختری هم که میاد با پسر دوست می شه، گول خورده...   یه جوکی هست که مرده به خدا می گه :  خدایا چرا زن رو این همه زیبا آفریدی؟  می گه برای این که تو از او خوشت بیاد  می گه پس برای چی این همه احمق آفریدی؟  می گه برای این که او از تو خوشش بیاد  این یه تراژدی غمگین هست برای دخترایی که گول پسرا رو می خورن و شکست عشقی بعدش می خورند.  واقعا پسری که میاد واسه دوستی هیچ انگیزه ای غیر از خوش گذرونی نداره.  اینا نظر من بود.  پسرای عاقل هم زیاد هستند منتهی اونا هم صبر کردند زمانش برسه.  پس دخترای عزیز  خودتون رو پاک نگه دارید برای همسر آینده تون.  دختراااااااا  خودتان را سفت بچسبید !قدر خودتان را بدانید ....ارزان نفروشید خودتان را ؛به لبخندی ، به حرفی ، به نقلی ، به هدیه ای ، به اندک توجهی ...بگذارید تلاش ک در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد...ادامه مطلب
ما را در سایت در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mojenooo بازدید : 108 تاريخ : شنبه 30 دی 1396 ساعت: 9:06

به نام خدا  سلام و امیدوارم حالتون خوب باشه. امروز تو ایستگاه مترو تئاتر شهر، دختر و پسری رو دیدم که عاشقانه و کره ای طور همدیگه رو می بوسیدند.  عالی بود صحنه اش... حتی از فیلما هم بهتر بود...  این صحنه تو ایران اون همه چیز جالبی محسوب نمی شه؛ چون هنوز این مسائل برامون عادی نشده.  صحنه ی خنده داری دیدم که تا خود دانشگاه خندیدم.  سه تا پسر داشتن کنار هم حرکت می کردند و نوبت نوبتی هر کدوم برمی گشتند اون دو تا کبوتر عاشق رو نگاه می کردند. مردم اطراف هم به نوبه خودشون برگشتن و این لب دادن رو تماشا کردند.  به نظرم درسته تو ایران این جور کارا هنوز به منصه ظهور نرسیده ولی خب کمی هم بافرهنگ باشیم.  چرا تو ایران دوست دختر دوست پسر خوب نیست ولی تو خارج عالیه؟  چون تو ایران دوست دختر کسی هست که می خوای باهاش حال کنی فقط  ولی تو کشورهای خارجی دوست دختر کسی هست که می خوان باهاش ازدواج کنند و روش تعهد دارند.  حتی اونا هم نحوه دوستی های دختر و پسر در ایران رو دوست ندارند.  تو دوران عشق و حال مجردیت با یکی هست که هیچ تعهدی نسبت به هم ندارید.  عوضش می ری با کسی ازدواج می کنی که انتظار داری از این کارایی که تو کردی (نظیر لب دادن و دست دادن و حتی هم قدم شدن با یه جنس مخالف)، انجام نداده باشه.  کسی هم که باهاش دوستی رو برای ازدواج نمی پسندی  با خودت چند چندی داداچ؟  حواست هست داری سرنوشت فرزندت در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد...ادامه مطلب
ما را در سایت در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mojenooo بازدید : 106 تاريخ : شنبه 30 دی 1396 ساعت: 9:06

به نام خدا  سلام؛ امیدوارم حالتون خوب باشه. امتحانا تموم شد و من یه نفس راحت می کشم.  منتهی حس نوشتن ندارم.  دوستانی که پیام دادن و نتونستم جواب بدم، جمیعا از همگی عذر می خوام.  ممکنه بعدا هم نتونم زیاد جواب بدم.  اما سر می زنم و این حرفا...  فعلا یا علی  بعدا نوشت:  امروز یعقوب برقی ۱۰۰۰ تومنمو بالا کشید.  یه دونه خرس کوچولوی بغال(بسیار بغل کننده) برای زهرا خریدیم.  با معصومه (آبجیم) رفتیم آش نیکوصفت خوردیم.  همین دیگه  خیلی کارا شد ولی واقعا حس نوشتن نیست.  برچسب‌ها: هدف, انگیزه, برنامه ریزی, تلاش و پشتکار, رسیدن به هدف در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد...ادامه مطلب
ما را در سایت در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mojenooo بازدید : 83 تاريخ : جمعه 29 دی 1396 ساعت: 6:29

سلام در جریان هستید که حال نوشتن ندارم من یه متریالی هستم که الآن در اثر تنش های کششی و فشاری امتحانات دچار خستگی، خزش و انواع شکست های مکانیکی شدم و به حد استحکام تسلیم رسیدم و تغییر شکل الاستیک ترم ۳ و ۴ به تغییر شکل پلاستیک مبدل شده و گوشه هایی هم ترک برداشتم.  ولی حالم خوبه و این رو مدیون دکتر میرباقری عزیز هستم.  دکتر میرباقری  من با دیدن شما یاد گذشته ی تلخی میافتم که این باعث شد در میانترم عملکرد خوبی از خودم نشون ندم. اما کمک و راهنمایی شما باعث شد تا من تونستم به خودم بیام و گذشته ام رو فراموش کنم.  ممنونم از شما...  فاطمه محمودی   این آهنگ شاد برای بعد از امتحان ها  http://s1.picofile.com/d/8261642026/9db6045b-2737-4ef8-88f2-c7df317ad174/01_Morteza_Ashrafi.mp3 آهنگ شقایق از مرتضی اشرفی که خیلی دوست دارم.  الآن یه سوالی برام پیش اومد... پسرا تو خوابگاه دورهمی جمع نمی شن یه آهنگی بذارن و حال و هوا عوض کنند؟  البته الآن که امتحانا تموم شده و تقریبا خوابگاه ها عاری از هرگونه موجود زنده ای به جز بیوالکی ها و برقی ها و متالیا شده(تو سوییت ما که اینجوریه!) ...  کلی گفتم...  شب بخیر  برچسب‌ها: دکتر میرباقری در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد...ادامه مطلب
ما را در سایت در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mojenooo بازدید : 157 تاريخ : جمعه 29 دی 1396 ساعت: 6:29

آنه !  تكرار غريبانه ي روزهايت چگونه گذشت وقتي روشني چشمهايت در پشت پرده هاي مه آلود اندوه پنهان بود با من بگو از لحظه لحظه هاي مبهم كودكيت از تنهايي معصومانه دستهايت آيا مي داني كه در هجوم دردها و غم هايت و در گير و دار ملال آور دوران زندگيت حقيقت زلالي درياچه نقره اي نهفته بود؟ آنه ! اكنون آمده ام تا دستهايت را به پنجه طلايي خورشيد دوستي بسپاري در آبي بيكران مهرباني ها به پرواز درآيي و اينك آنه شكفتن و سبز شدن در انتظار توست... در انتظار تو    برچسب‌ها: آنه شرلی در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد...ادامه مطلب
ما را در سایت در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mojenooo بازدید : 94 تاريخ : دوشنبه 25 دی 1396 ساعت: 17:23

چیه عکس این همسران شهدامونو بولد کردن تو فضای مجازی به بهانه همسر شهیدشون در معرض نمایش گذاشتند؟ 

بابا ما هم سال ۹۲ شهید دادیم. ولی دیگه قرار نبود از این عکسا تو فضای مجازی از خانواده شون پخش کنیم که... 

کی یادشه سال ۹۲ یه سری از عزیزانمون تو پرواز سیستان، راهشون رو به مقصد خدا عوض کردند و به سمت خدا پرواز کردند؟ 

به نظرتون شهدای سانحه سانچی الآن خوشحال از این وضعیت؟ 


برچسب‌ها: سانچی در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد...
ما را در سایت در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mojenooo بازدید : 94 تاريخ : دوشنبه 25 دی 1396 ساعت: 17:23

به نام خدا  سلام و وقت بخیر امروز دیدم زهرا همش داره پاهاشو به زمین می زنه. یه کم که دقت کردم، دیدم داره سعی می کنه آذری برقصه. قوربونش بره آبجی... تو هنوز یک سال و هفت ماهته... اما چه قدر با بچگی های من تفاوت داری...  بچه که بودم، حدود ۲-۳ سالگی، همیشه پایین پله ها ها وایمیستادم تا یکی بیاد منو ببره بالا و تمام دغدغه ام این بود تا آخر می خوام چیکار کنم؟ غافل از این که این روزا پله ها رو دوتا دوتا می رم بالا و سه تا سه تا میام پایین... می بینی دغدغه ی آبجیت چی بوده؟  زهراجون ۳-۴ ماهه که بودی، دستاتو می گرفتم و تو دورتادور خونه راه می رفتی. کلا خیلی عجله داشتی از همون اولش... این روزا همش در حال فرار هستی و پله ها رو بالا می ری. دستاتو که بگیرم، از پله پایین هم میای با احتیاط... این یعنی شما بچه ها به فکر صعود هستید.  می دونی چیه زهراجون؟ من بچه که بودم خیلی آروم و گوشه گیر بودم و فقط تو برگه کاغذ و کاردستی درست کردن و دوختن لباس برای عروسکم و نیز لحاف و تشک براشون می گذروندم اوقاتم رو. یادم نمی ره چه جوری دستم رو بریدم. یادم نمی ره چه قدر تنها بودم. یادم نمی ره چه قدر خجالتی بودم.  من برخلاف تو، خیلی ساکت بودم. دیوارای خونه رو امونشون رو بریدی... همشون با خودکار های رنگی آغشته شدند. خونه رو هرروز به هم می ریزی و وقتی اذیتمون کردی و اشکمون دراومد، با یه بوسه همه چیز رو حل می کنم قور در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد...ادامه مطلب
ما را در سایت در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mojenooo بازدید : 95 تاريخ : جمعه 15 دی 1396 ساعت: 4:39