دانشگاه این روزها... !!!

ساخت وبلاگ
به نام خدا 

سلام؛ امیدوارم حالتون خوب باشه. 

راستش اول بگم از مطلب امروز وبلاگ لبخند خدا... 

مطلب امید خیلی به دلم چسبید اما دیگه واقعا دلم نمی خواد اونجا نظری بذارم. 

من هنوز هم عاشق یادگیری هستم. 

بعدش از حال و هوای سیاسی این روزهای دانشگاه بگم که اصلا حوصله ام رو داره سر می بره. واقعا آدم از جلو ساختمون ابوریحان ساعت ۱۲-۱ اصلا نمی تونه عبور کنه. من سیب زمینی نیودم در مورد مسائل سیاسی. هنوز هم نیستم. اما راستش از جو سیاسی دانشگاه هم خوشم نمیاد... امتحان داشتم و نتونستم تو این چند روز برم تو تریبون آزاد شرکت کنم. بچه های انجمن اسلامی ترقی خواه و دفتر تحکیم وحدت هم که شورش رو در آوردند و هر کدوم از یه ور بوم دارند میوفتند. 

از هیچ کدوم خوشم نمیاد. 

راستش رو بگم بعضی بسیجی ها رو هم که می بینم، از بسیج هم بدم میاد. اوضاع به گونه ای شده که ترجیح می دم سکوت کنم. 

امروز زیباکلام اومده بود دانشگاه... اما از اونجایی که بهش علاقه ای ندارم، ترجیح دادم برم عملیات بخونم. 

امتحان عملیات حرارتی ساعت ۳ شروع شد. و تا ۴:۳۰ فرصت داشتیم. 

من همه سوالات رو تا ساعت ۴ تموم کردم و تقریبا نصف بیشتر کلاس هم تا اون موقع تموم کردند و برگه شون رو دادند. ولی عاشق اون دو نفری هستم که تا ۲ ثانیه آخر امتحان مقاومت کردند و سر جلسه نشستند و چه قدر استاد از مقاومتشون خوشش اومده بود. این دو نفر کی بودند؟ 

خانم فاطمه محمودی و پدربزرگ دانشجویی شون آقای سینا اصغریه. 

امتحان خیلی خوبی دادم. 

حس خوبی دارم الآن. 


برچسب‌ها: امتحان, ۳۰ یا 30, زیباکلام, سیب زمینیزاسیون, عملیات حرارتی دکتر موسوی خویی در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد...
ما را در سایت در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد دنبال می کنید

برچسب : دانشگاه, نویسنده : mojenooo بازدید : 73 تاريخ : جمعه 24 آذر 1396 ساعت: 20:46