ازدواج... !!!

ساخت وبلاگ
به نام خدا 

سلام 

بازم بحث ازدواج...
ترم ۵ شدم و حالا دیگه برام مهم نیست ازدواج کنم یا نه...
هر چند اگه انجام بشه، خوبه.
اما برام فعلا دغدغه نیست...
دلایلم؟ اولیش اینه که درسی به نام اخلاق خانواده برداشتم و تو این درس داریم یاد می گیریم که خیلی باید در مورد خودمون کار کنیم و با هر کسی هم نباید ازدواج کنیم. یه سری مسائلی داره مطرح می شه که به خاطرش اون چند تا گزینه ای هم که بودند، دارند حذف می شن.
دوم این که خیلی خیلی ایراد دارم. البته یه چیزی هم هستا... تو این دو ساله، خیلی خیلی بهتر شدم و واقعا از خیلی جهات رشد کردم و چند تا از خصوصیات اخلاقیم رو بهبود بخشیدم.
سوم این که فرد مناسبی چه در دانشگاه و چه در بیرون از دانشگاه نیست... یا اگر هم باشه، من نمی بینم. پسری که عین اراذل و اوباش برخورد می کنه و بزرگی رو در لاف زنی های سیاسی کوچه بازاری می بینه و سیگار به دست می شه، واقعا توانایی ازدواج داره؟
نمی دونم ولی واقعا دیگه دغدغه ام نیست ازدواج و این فکر کنم خوبه... 

البته یکی دو نفر بودند خیلی خوب بودند... 


برچسب‌ها: ازدواج؛ در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد...
ما را در سایت در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mojenooo بازدید : 121 تاريخ : جمعه 3 آذر 1396 ساعت: 18:11